دل دیدنی های شهر
من هم حجاب را مصونیت دیدم، نه محدوديت؛ اما آن گاه كه اين پيام مصونيت، پشتوانه استدلالي و منطقي خود را در باورها از دست مي دهد، چه بايد كرد؟!
من بدترین جوامع را، جامعه های یک صدایی دیدم. چون انسان ها به صورت طبیعی مختلف اند و اختلاف نظر دارند. می توان برای مدتی همه صداها را خاموش کرد و فقط یک صدا بماند، اما صداهای خاموش شده، پس از مدتی به صورت انفجارهای عظیم خودشان را ابراز می کنند.(با الهام از سخن آقاي خاتمي)
من ستمکارترین خودکامه را کسی دیدم که ستم خود را« داد» و « داد »دیگران را «بیداد »می نامید.(با الهام از سخن علی علیه السلام)
من چهره هايي بي هويت را ديدم كه هر روز و هر لحظه و در هر برخورد سيماي خود را در قاب يك نقاب پنهان مي كردند. ظهور هر كس در پشت يك نقاب به صورت فرهنگي فراگير و نيرنگي ناگزير نهادينه شده بود.
من خودکامگانی را دیدم سوار بر امواج مواج احساسی و باورهای خردهراسی مردم . عوامی آوارشده بر صلیب شکسته و پروارشده در فریب پیوسته.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر
سرب و سراب(۱۴۷)
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.